از کنار هردختری که رد می شد یک تنه ی جانانه می زد و لذت می برد ... - یک اصطکاک دوست داشتنی با هرکسی که در نظرش خوش تراش تر بود! - یک آن دیدم مقابل من است نفسم حبس شد چادرم را کشیدم جلوتر و میخکوب سر جایم ایستادم ببخشیدی گفت و خودش را کشید کنار ... حالا دیگر چادرم را خیلی بیشتر دوست داشتم ... خدایاممنون بابت این سپر بلا..
نظرات شما عزیزان:
کد را وارد نمایید:
عکس شما
تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ریحانه ها و آدرس reyhaneha.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
کد متحرک کردن عنوان وب
كدهای جاوا وبلاگ