اللهم عجل الولیک الفرج 

من نبودم...
صفحه اصلی تماس با ما عناوین مطالب پروفایل ریحانه ها آیت الله سیستانی
نويسندگان
پخش زنده حرم
حمایت می کنیم

آن روز که پدرش را آوردند من نبودم

آن روز که همه الله اکبرمی گفتند ....اشک می ریختن...د من نبودم.

من آن روز نبودم...اما می گویند فقط خیره شده بود به پرچم سه رنگی که چشم های پاک  پدرش را پوشانده بود

می گویند نه اشکی ریخت نه لبخندی زد...فقط صاف ایستاده بود..زل زده بود به پدری که آرام چشم هایش را بسته بود وروی دست های همچون من هایی جلومی رفت...

من آن روزکجا بودم..؟

نمی دانم!

شاید روی صندلی دوم از ردیف ششم کتابخانه  نشسته بودم و کتاب می خواندم

شاید داشتم اطلاعات پروفایل پراز دروغ فیسبوکم را دستکاری می کردم...درچت روم ها حرف های روشنفکرانه می زدم...

بله آن روز من نبودم!

که هررزوز کارم شده بود برای جبران کم کاری های خودم سهمیه دانشگاهش را توی سرش کوبیدن!

بازهم آفرین به غیرتش که پایش به بنیاد شهید باز نشده بود وحرف نمی زد...

این که بگویم:آخر چه ربطی به تودارد اینکه پدرت می جنگید؟

وحالا می بینم به خودم هم ربط پیدا کرده!

می بینم من هم مدیونم....

دلم می خواهد روبه رویش بایستم وسرم را بیاندازم پایین وبگویم که:توراست می گفتی..که اگر پدرت نبود حالا خرمشهر محمره بود...

اصلا صحبت خرمشهر نیست...

صحبت شلمچه...کربلای هویزه...طلاییه وفکه نیست...

آفرین که پدرت بود!که حالا ایرانی..ایرانی خطاب شود!

می گفتم توکجا بودی زمانی که پدرت می جنگید...توراست می گفتی موقعی که او جلوی تانک سینه سپر می کرد تو شب ها خواب شهادتش را می دیدی واز خواب می پریدی ودیگر نه خواب ات خواب بود نه بیداری ات بیداری..

زمانی که او آر پی جی به دست می گرفت...تو چهارلیتری نفت راکشان کشان می بردی خانه ...ومن سرم گرم اسباب بازی های رنگارنگم بود...

هربار که موقعیت قرمز می شد..توبا دست های کوچکت چراغ راخاموش می کردی وباتمام وجود جلوی اشک هایت را می گرفتی که مادرت...راحت فکرکند به تنهایی پدرت..ومن می زدم زیرگریه منتظردستهای پدرم بودم که ببردم پناهگاه..

توخوب یاد گرفته ای خودت را درآغوش بگیری...

اما من نه!چون هیچ وقت مثل تومنتظرنمانده ام...این همه سال...

.

.

.

پدرش را که آوردند من نبودم!

نه آن موقع آن جا بودم نه بعدها همراهش ونه هیچ گاه منتظر آمدن گمشده اش...

اما می خواهم امروز اعترافی بکنم...که پدر اوپدرمن هم هست!

وحالا بدجورمنتظر اتوبوسم که بیاید...سوارم کند..ببردم گلزارشهدا...بدجورمنتظرم این حرف ها راکه از ترس فراموشی روی کاغذ نوشتم ببرم وبرایش بخوانم...

من آن روز نبودم!

اما امروز هستم...ازامروز هستم تاهمیشه...پای خون پدرهای این مملکت ایستاده ام...



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ پنج شنبه 10 مرداد 1392 ] [ 4:5 بعد از ظهر ] [ ریحانه خالقی ]

درباره وبلاگ

دختران دیروز وامروز
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ریحانه ها و آدرس reyhaneha.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.

کد لوگو وبلاگ یا صاحب الزمان

یا صاحب الزمان

3-به ظاهر نیست
کد موزیک آنلاین برای وبگاه

کد متحرک کردن عنوان وب

كدهای جاوا وبلاگ




کد متحرک کردن عنوان وب