عبور باد از لای چتری های بلوندت را دیدم و تار مویی را که پیشانی ام را قلقلک میداد به زیر مقنعه هدایت کردم به استین های کوتاه مانتویت خیره شدم و ساق دست هایم را صاف کردم به مانتوی نازک و یقینا خنک تو فکر کردم و چادرم را روی سر مرتب کردم برای من همین بس بود که راننده ی تاکسی مرا با احترام خانوم خطاب می کند تو را خانومی!
نظرات شما عزیزان:
کد را وارد نمایید:
عکس شما
تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ریحانه ها و آدرس reyhaneha.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
کد متحرک کردن عنوان وب
كدهای جاوا وبلاگ